اقتصاد ایران

نگاهی به اقتصاد ایران در سال های اخیر

جدول محتوا

بخش اول: اقتصاد ایران در سالهای اخیر

 اقتصاد ایران در سالهای اخیر، به ویژه پس از تشدید تحریمهای یکجانبه و گسترده ایالات متحده آمریکا، دورانی پرچالش و پرتلاطم را سپری کرده است. این تحریمها که با هدف محدودسازی منابع مالی و فشار بر حکومت ایران اعمال شدهاند، تاثیرات عمیق و گستردهای بر ساختار اقتصادی کشور برجای گذاشتهاند و بسیاری از معادلات و روندهای پیشین را دستخوش تغییر کردهاند.

یکی از بارزترین و ملموس ترین پیامدهای این تحریمها، بروز و تشدید کسری بودجه مزمن در ساختار مالی دولت بوده است. قطع یا کاهش چشمگیر درآمدهای نفتی، که همواره به عنوان اصلیترین منبع تامین بودجه دولت ایران محسوب میشده، باعث شده است تا دولت با کمبود شدید منابع مالی روبرو شود. این کمبود منابع، دولت را در پرداخت هزینههای جاری و توسعهای خود با مشکلات جدی مواجه ساخته و به ناچار، دولت به دنبال راههایی برای جبران این کسری بودجه برآمده است.

در کنار کسری بودجه، کاهش ارزش پول ملی و تورم افسارگسیخته از دیگر معضلات اساسی اقتصاد ایران در این دوران به شمار میروند. تحریمها با ایجاد محدودیت در دسترسی ایران به بازارهای بینالمللی و مبادلات ارزی، موجب افزایش نرخ ارزهای خارجی در برابر ریال شدهاند. این کاهش ارزش پول ملی به نوبه خود، هزینه واردات کالاها و خدمات را افزایش داده و به تورم افسارگسیخته دامن زده است. تورم افسارگسیخته نه تنها قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده، بلکه برنامهریزی اقتصادی و سرمایهگذاری را نیز با ابهامات و ریسکهای فراوان روبرو ساخته است.

 

در چنین شرایطی، دولت ایران با محدودیتهای شدید مالی مواجه شده و به تعبیر صریح گفتگوهای موجود، “دولت پول ندارد دیگر، تحریم شده است.” این وضعیت، دولت را در تنگنای مالی قرار داده و به دنبال راهکارهایی برای تامین منابع مالی و مدیریت بحران اقتصادی و اجتماعی برآمده است. در این میان، استفاده از سازوکارهای غیرمتعارف و بعضاً پرخطر، به عنوان یک گزینه برای دولت مطرح شده است که یکی از این راهکارها، همان “کوره پولسوزی” در بازارهای مالی، به ویژه بازار طلا، میباشد که در بخشهای بعدی این مقاله به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.

به طور خلاصه، اقتصاد ایران در سالهای اخیر تحت تاثیر تحریمهای شدید، با چالشهای بنیادینی نظیر کسری بودجه مزمن، کاهش ارزش پول ملی و تورم افسارگسیخته روبرو بوده است. این شرایط، دولت را در وضعیت دشواری قرار داده و به دنبال یافتن راهکارهای فوری و البته گاهی اوقات مخاطرهآمیز برای مدیریت بحران و تامین منابع مالی سوق داده است.

اقتصاد ایران

بخش :۲ مفهوم کوره پولسوزی – بازی دولتها با بازارهای مالی

 مفهوم «کوره پولسوزی» فراتر از یک اصطلاح ساده برای مشکلات اقتصادی است؛ این مفهوم، به یک استراتژی آگاهانه و گاه پنهان از سوی دولتها برای مدیریت بحرانهای مالی یا جبران کسری بودجه اشاره دارد. کوره پولسوزی در واقع، یک مکانیسم اقتصادی است که در آن دولت، از طریق دستکاری بازارها و ایجاد انگیزههای خاص، سرمایههای مردم را به سمت بازارهای مشخصی هدایت میکند و سپس با سیاستهای از پیش تعیین شده، بخشی از این سرمایهها را به نفع خود جذب میکند. این فرایند، اغلب با وعده سودهای جذاب و استفاده از اهرمهای تبلیغاتی و رسانهای همراه است تا مشارکت عمومی را به حداکثر برساند.

 

باید توجه داشت که مفهوم کوره پولسوزی، مختص به یک نوع نظام اقتصادی یا جغرافیای خاص نیست. دولتهای مختلف در سراسر جهان، در شرایط گوناگون و با ابزارهای متفاوت، از این مکانیسم استفاده کردهاند. در اینجا به چند نمونه از کاربرد این مفهوم در بازارهای مختلف و توسط دولتهای متفاوت اشاره میکنیم:

 

۱. دولت ایالات متحده و بازار بیتکوین (BTC):

بازار ارزهای دیجیتال، به ویژه بیتکوین، نمونهای مدرن از بازاری است که دولتها میتوانند به طور بالقوه در آن از مکانیسم کوره پولسوزی بهره ببرند. اگرچه دولت ایالات متحده به طور رسمی بیتکوین را تایید نکرده است، اما رویکرد غیرمستقیم و گاه متناقض آن نسبت به این بازار، میتواند به عنوان نوعی دستکاری غیرمستقیم تلقی شود.

به عنوان مثال، اظهارنظرهای مقامات دولتی در مورد پتانسیل و خطرات ارزهای دیجیتال، میتواند نوسانات شدیدی در این بازار ایجاد کند. همچنین، تصویب قوانین و مقررات مبهم و گاه متناقض در مورد مالیات و نظارت بر ارزهای دیجیتال، میتواند منجر به ایجاد عدم اطمینان و در نتیجه، فرصتهای سودآوری برای بازیگران خاص (از جمله دولت) شود. در شرایطی که دولت از طریق نهادهای مختلف، به اطلاعات دسترسی دارد و میتواند بر جریان اطلاعات تاثیر بگذارد، امکان بهرهبرداری از نوسانات بازار بیتکوین برای منافع مالی، دور از ذهن نخواهد بود. اگرچه اثبات دستکاری مستقیم در این بازار دشوار است، اما اثرگذاری سیاستهای دولت بر نوسانات قیمت و جذب سرمایهها به این بازار، قابل انکار نیست.

 

۲. دولت روسیه و بازار طلا:

بازار طلا، به عنوان یک پناهگاه امن سنتی سرمایهگذاری، همواره مورد توجه دولتها بوده است. دولت روسیه، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان طلا در جهان، در شرایط تحریمهای اقتصادی، میتواند از بازار طلا به عنوان یک ابزار استراتژیک استفاده کند.

به عنوان مثال، دولت روسیه میتواند با افزایش ذخایر طلای خود و تبلیغ سرمایهگذاری در طلا، تقاضا را در این بازار افزایش دهد. همچنین، با استفاده از بانک مرکزی و نهادهای دولتی، میتواند به خرید و فروش طلا در بازار داخلی و بینالمللی بپردازد و از نوسانات قیمت سود کسب کند. در شرایطی که دسترسی به بازارهای مالی بینالمللی محدود شده است، بازار طلا میتواند به عنوان یک کانال جایگزین برای کسب درآمد ارزی و مدیریت ذخایر مالی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، با تشویق مردم به سرمایهگذاری در طلا، دولت میتواند بخشی از نقدینگی سرگردان در جامعه را جذب کند و از فشار تورمی بکاهد.

 

۳. بازار بورس ایران در سال :۱۳۹۹

بازار بورس ایران در سال ۱۳۹۹، نمونهای آشکار از کوره پولسوزی در داخل کشور بود. در آن دوره، دولت با تبلیغات گسترده و وعده سودهای نجومی، مردم را به سرمایهگذاری در بورس تشویق کرد. سهام شرکتهای دولتی به صورت گسترده عرضه شد و شاخص بورس به شکل بیسابقهای افزایش یافت. بسیاری از مردم، با تصور کسب سودهای کلان، تمام پسانداز خود را وارد بورس کردند.

اما پس از مدتی، با تغییر سیاستهای دولت و کاهش تدریجی حمایت از بازار، حباب بورس ترکید و شاخص به شدت سقوط کرد. میلیونها نفر از سهامداران خرد، زیانهای سنگینی متحمل شدند و بخش قابل توجهی از سرمایههای مردم در این بازار سوخت. در این مثال، دولت به طور آشکار از بازار بورس به عنوان یک کوره پولسوزی استفاده کرد تا کسری

بودجه خود را از طریق فروش سهام دولتی جبران کند. تبلیغات گسترده، ایجاد جو روانی مثبت و عدم شفافیت در سیاستگذاریها، از جمله ابزارهایی بودند که در این کوره پولسوزی به کار گرفته شدند.

 

۴. بازار طلای ایران (نمونه کنونی:)

همانطور که در گفتگوهای صوتی به آن اشاره شد، بازار طلای ایران نیز در حال حاضر، به نظر میرسد در معرض مکانیسم کوره پولسوزی قرار گرفته است. دولت با تبلیغ سرمایهگذاری در طلا، واردات حجم عظیمی از طلا با دلار ارزانتر و سپس فروش آن با دلار گرانتر به مردم، در حال استفاده از این بازار برای جبران کسری بودجه است.

تشویق مردم به خرید طلا در اوج قیمتها، ایجاد حباب قیمتی در سکه طلا و دریافت مالیات از معاملات طلا، همگی نشانههایی از یک استراتژی کوره پولسوزی هستند. در این حالت، دولت از سه طریق سود کسب میکند: تفاوت قیمت ارز در خرید و فروش طلا، حباب ایجاد شده در قیمت سکه و مالیات دریافتی. در نهایت، این مردم عادی هستند که با خرید طلا در قیمتهای بالا و احتمالاً فروش آن در قیمتهای پایینتر، متضرر میشوند و بخشی از سرمایههای خود را در این کوره پولسوزی از دست میدهند.

نگاهی به اقتصاد ایران در سال های اخیر

مکانیزم مشترک در کوره پولسوزی:

در تمامی این مثالها، یک مکانیزم مشترک قابل مشاهده است: دولت با ایجاد انگیزه و تبلیغات، مردم را به بازاری خاص جذب میکند و سپس از طریق سیاستهای مالی و پولی، بخشی از سرمایههای آنها را به نفع خود منتقل میکند. این مکانیسم، اغلب با استفاده از ابزارهای زیر اجرا میشود:

  • تبلیغات و ایجاد جو روانی: دولت از طریق رسانهها و مقامات رسمی، به تبلیغ بازار مورد نظر میپردازد و با وعده سودهای جذاب، مردم را به سرمایهگذاری تشویق میکند.
  • دستکاری قیمتها: دولت به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بازار مداخله میکند تا قیمتها را به نفع خود دستکاری کند. این مداخله میتواند از طریق خرید و فروش گسترده، تغییر نرخ ارز یا اعمال سیاستهای مالی و پولی خاص صورت گیرد.
  • عدم شفافیت: دولت اطلاعات کامل و دقیق در مورد وضعیت بازار و سیاستهای خود را به طور عمومی منتشر نمیکند و از این طریق، فرصتهای سودآوری را برای خود و بازیگران خاص ایجاد میکند.
  • مالیات و عوارض: دولت از معاملات انجام شده در بازار مورد نظر، مالیات و عوارض دریافت میکند و این درآمد را به خزانه خود واریز میکند.

در مجموع، کوره پولسوزی یک استراتژی پیچیده و چندوجهی است که دولتها میتوانند برای مدیریت بحرانهای مالی یا جبران کسری بودجه از آن استفاده کنند. اگرچه این استراتژی ممکن است به طور موقت به اهداف دولت کمک کند، اما در بلندمدت میتواند پیامدهای منفی زیادی برای اقتصاد و اعتماد عمومی داشته باشد. در بخشهای بعدی، به بررسی دقیقتر نحوه عملکرد کوره پولسوزی در بازار طلای ایران و پیامدهای آن خواهیم پرداخت.

 

بخش :۳ استراتژی دولت ایران در کوره پولسوزی طلا – ترغیب سرمایههای سرگردان به بازار سوداگرانه

دولت ایران در شرایط دشوار اقتصادی ناشی از تحریمها، به منظور بهرهگیری از مکانیسم کوره پولسوزی در بازار طلا، استراتژی چندوجهی و هوشمندانهای را به کار گرفته است. این استراتژی نه تنها بر انگیزههای مالی مردم تمرکز دارد، بلکه به طور زیرکانه از ویژگیهای فرهنگی و رفتاری جامعه ایران نیز بهره میبرد. هدف اصلی این استراتژی، جذب سرمایههای سرگردان و نقدینگی موجود در دست مردم به بازار طلا و سپس استفاده از این سرمایهها برای جبران کسری بودجه و منافع مالی دولت است. در این بخش، به تفصیل به ابعاد مختلف این استراتژی خواهیم پرداخت:

 

۱. تبلیغات گسترده و ایجاد جو روانی مثبت:

نخستین و مهمترین گام در استراتژی دولت، ایجاد یک جو روانی مثبت و ترغیبکننده در مورد سرمایهگذاری در طلا است. این کار از طریق یک کمپین تبلیغاتی گسترده و هماهنگ در رسانههای مختلف، به ویژه رسانههای رسمی و صدا و سیمای ملی، انجام میپذیرد. پیام اصلی این تبلیغات، القای این باور به مردم است که طلا یک سرمایهگذاری امن، مطمئن و سودآور است، به خصوص در شرایط بیثباتی اقتصادی و تورم فزاینده.

  • استفاده از چهرههای رسمی و معتبر: در این کمپین تبلیغاتی، از مقامات رسمی دولتی، به ویژه رئیس بانک مرکزی، به عنوان چهرههای معتبر و مورد اعتماد برای ترویج سرمایهگذاری در طلا استفاده میشود. اظهارات رئیس بانک مرکزی در مورد واردات حجم عظیم طلا توسط دولت، ارزشمند بودن طلا در بلندمدت و تاکید بر افزایش قیمت طلا در آینده، همگی به منظور تقویت این باور در میان مردم و ایجاد انگیزه برای خرید طلا صورت میگیرد.
  • تاکید بر ویژگیهای سنتی طلا: تبلیغات دولتی به طور مکرر بر ویژگیهای سنتی طلا به عنوان “پناهگاه امن سرمایه” در برابر تورم و بیثباتی اقتصادی تاکید میکنند. طلا به عنوان یک دارایی ارزشمند و قابل اعتماد در طول تاریخ معرفی میشود و خرید آن به عنوان یک راهکار عاقلانه برای حفظ ارزش داراییها در شرایط بحرانی توصیه میگردد.
  • ایجاد حس فوریت و ترس از جاماندن: تبلیغات به گونهای طراحی میشوند که حس فوریت و ترس از دست دادن فرصت را در میان مردم ایجاد کنند. با القای این ایده که “اکنون بهترین زمان برای خرید طلا است و قیمتها به زودی افزایش خواهند یافت”، مردم ترغیب میشوند تا سریعاًاقدام به خرید طلا کنند و از قافله سودآوری احتمالی عقب نمانند.
  • استفاده از رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی: علاوه بر رسانههای رسمی، دولت از ظرفیت رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی نیز برای گسترش پیامهای تبلیغاتی خود بهره میبرد. انتشار اخبار و تحلیلهای جهتدار در وبسایتها و کانالهای خبری، پخش ویدئوهای تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی و استفاده از اینفلوئنسرها و شخصیتهای مشهور برای ترویج سرمایهگذاری در طلا، از جمله تاکتیکهای مورد استفاده در این بخش است.

 

۲. بهره گیری از تمایلات رفتاری و فرهنگی جامعه:

استراتژی دولت در کوره پولسوزی طلا، تنها به تبلیغات مالی محدود نمیشود، بلکه به طور عمیقتری با ویژگیهای رفتاری و فرهنگی جامعه ایران مرتبط است. یکی از نکات مهمی که در گفتگوهای صوتی به آن اشاره شده، گرایش عمومی در جامعه ایران به سوداگری و کسب سودهای سریع از طریق بازارهای مالی است. این تمایل، در مقابل گرایش به سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و صنعتی، که نیازمند صبر، تلاش و ریسکپذیری بیشتری است، قرار دارد.

  • تنبلی و گریز از تولید: در گفتگوها، به صراحت به این نکته اشاره میشود که “مردم ایران تنبل هستند و به جای سرمایهگذاری در تولید و صنعت، ترجیح میدهند از طریق بازارهای مالی سود کسب کنند”. این جمله، اگرچه ممکن است تعمیمدهنده و تا حدی گزافهآمیز به نظر برسد، اما به یک واقعیت مهم در فرهنگ اقتصادی جامعه

 

ایران اشاره دارد. در شرایطی که تولید و صنعت با موانع و مشکلات متعددی روبرو است و سودآوری در این بخشها دشوارتر شده است، بسیاری از مردم به بازارهای مالی، به ویژه بازارهای سوداگرانه و کوتاهمدت، به عنوان راهی سریعتر و آسانتر برای کسب سود روی آوردهاند.

  • جذابیت سودهای کوتاهمدت و آسان: بازار طلا، به دلیل نوسانات قیمتی و قابلیت نقدشوندگی بالا، جذابیت زیادی برای افرادی دارد که به دنبال سودهای کوتاهمدت و آسان هستند. برخلاف سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی که نیازمند زمان و تلاش بیشتری برای به ثمر رسیدن است، خرید و فروش طلا میتواند به سرعت و به ظاهر بدون زحمت، سود به همراه داشته باشد. این ویژگی، به ویژه در شرایط تورمی که ارزش پول به سرعت کاهش مییابد، جذابیت بازار طلا را برای عموم مردم افزایش میدهد.
  • عدم اعتماد به بازارهای تولیدی و صنعتی: علاوه بر تمایل به سوداگری، عدم اعتماد به بازارهای تولیدی و صنعتی نیز از دیگر عوامل موثر در گرایش مردم به بازارهای مالی سوداگرانه است. مشکلات تولید، موانع کسب و کار، نااطمینانیهای اقتصادی و سیاسی، و عدم حمایت کافی از بخشهای تولیدی، باعث شده است تا بسیاری از مردم، سرمایهگذاری در این بخشها را پرریسک و کمبازده تلقی کنند و ترجیح دهند سرمایههای خود را در بازارهایی که به ظاهر امنتر و سودآورتر به نظر میرسند، مانند بازار طلا، ارز و مسکن، به کار گیرند.

نگاهی به اقتصاد ایران در سال های اخیر

۳. هدایت سرمایههای سرگردان به بازار طلا:

با استفاده از تبلیغات گسترده و بهرهگیری از تمایلات رفتاری و فرهنگی جامعه، دولت ایران به دنبال هدایت سرمایههای سرگردان و نقدینگی موجود در دست مردم به بازار طلا است. هدف از این کار، جذب این سرمایهها به یک بازار مشخص و قابل کنترل است تا بتوان از طریق مکانیسم کوره پولسوزی، بخشی از این سرمایهها را به نفع دولت منتقل کرد.

  • جذب نقدینگی سرگردان: در شرایط تورمی و بیثباتی اقتصادی، حجم زیادی از نقدینگی در دست مردم به صورت سرگردان و بدون استفاده مولد باقی میماند. دولت با ترغیب مردم به خرید طلا، این نقدینگی سرگردان را به بازار طلا جذب میکند و از این طریق، هم بخشی از فشار تورمی ناشی از افزایش نقدینگی را کاهش میدهد و هم سرمایههای لازم برای اجرای استراتژی کوره پولسوزی را فراهم میسازد.
  • کنترل بازار طلا: بازار طلا، نسبت به بازارهای دیگر مانند ارز و سهام، تا حدی قابل کنترلتر است. دولت با واردات حجم عظیم طلا، عرضه سکه و شمش طلا به بازار، و اعمال سیاستهای مالی و پولی خاص، میتواند بر قیمت و نوسانات این بازار تاثیر بگذارد و شرایط را برای اجرای استراتژی کوره پولسوزی فراهم سازد.
  • ایجاد فرصت برای سودآوری دولت: با هدایت سرمایههای مردم به بازار طلا، دولت فرصتهای متعددی برای سودآوری ایجاد میکند. همانطور که در بخشهای قبلی اشاره شد، دولت از تفاوت قیمت ارز در خرید و فروش طلا، حباب ایجاد شده در قیمت سکه، و مالیات دریافتی از معاملات طلا، سود کسب میکند. این سودآوری، به طور مستقیم به خزانه دولت واریز میشود و به جبران کسری بودجه کمک میکند.

در مجموع، استراتژی دولت ایران در کوره پولسوزی طلا، یک برنامه جامع و چندلایه است که با استفاده از تبلیغات گسترده، بهرهگیری از تمایلات رفتاری و فرهنگی جامعه، و هدایت سرمایههای سرگردان به بازار طلا، به دنبال کسب منافع مالی برای دولت است. این استراتژی، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به اهداف دولت کمک کند، اما در بلندمدت میتواند پیامدهای منفی جدی برای اقتصاد کشور و اعتماد عمومی داشته باشد که در بخشهای بعدی به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.

 

بخش ۴: چگونگی عملکرد کوره پولسوزی در بازار طلا – مکانیزم سودآوری دولت از نوسانات ارزی و حباب سکه

عملکرد کوره پولسوزی در بازار طلا، یک فرآیند چند مرحلهای است که با بهرهگیری از نوسانات نرخ ارز و ایجاد حباب قیمتی در سکه طلا، به سودآوری دولت منجر میشود. در این بخش، به تشریح دقیقتر این مکانیزم و مراحل مختلف آن خواهیم پرداخت، با تمرکز بر مثالهای عددی و فرضیههای مطرح شده در گفتگوهای صوتی.

 

۱. واردات طلا با دلار ارزانقیمت:

نقطه آغازین کوره پولسوزی طلا، واردات حجم قابل توجهی از طلا توسط دولت در زمانی است که نرخ ارز به نسبت پایینتر است. بر اساس مثالهای مطرح شده در گفتگوها، فرض میکنیم دولت ایران در گذشته، مقدار مشخصی طلا را با استفاده از دلار با نرخ ۵۹ هزار تومان خریداری و وارد کشور کرده است. این طلا میتواند به شکل شمش، طلای آبشده یا اشکال دیگر باشد. هدف از این واردات، ایجاد ذخایر طلا و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای مدیریت بازار و کسب درآمد در آینده است.

 

۲. افزایش نرخ ارز و ارزشگذاری طلا بر مبنای دلار گرانتر:

پس از گذشت مدتی، به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی (از جمله تحریمهای بینالمللی)، نرخ ارز در بازار ایران افزایش مییابد. در مثال ما، فرض میکنیم نرخ دلار از ۵۹ هزار تومان به ۹۰ هزار تومان افزایش پیدا میکند. با افزایش نرخ ارز، ارزش ریالی طلایی که دولت قبلاً با دلار ۵۹ هزار تومانی خریداری کرده بود، به طور قابل توجهی افزایش مییابد. به عبارت دیگر، ارزش داراییهای طلایی دولت به صورت اسمی و ریالی بیشتر میشود.

طلا

۳. عرضه طلا به مردم با قیمت روز و دلار ۹۰ هزار تومانی:

در این مرحله، دولت با استفاده از اهرمهای تبلیغاتی و ایجاد جو روانی مثبت (که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد)، مردم را به خرید طلا ترغیب میکند. هنگامی که مردم برای خرید طلا به بازار مراجعه میکنند، دولت طلای وارداتی خود را با قیمت روز و بر مبنای دلار ۹۰ هزار تومانی به آنها میفروشد. این فروش میتواند به صورت سکه طلا (که رایجترین شکل عرضه طلا به مردم است)، شمش طلا یا سایر اشکال باشد.

 

۴. محاسبه سود دولت از تفاوت نرخ ارز:

سود اصلی دولت در این فرآیند، از تفاوت نرخ ارز در زمان خرید و فروش طلا به دست میآید. بیایید با یک مثال ساده این سود را محاسبه کنیم:

  • فرض کنید دولت ۱۰۰۰ واحد طلا را با دلار ۵۹ هزار تومانی خریداری کرده است. هزینه خرید دولت: ۱۰۰۰ واحد طلا * ۵۹,۰۰۰ تومان/دلار = ۵۹,۰۰۰,۰۰۰ تومان ۵۹( میلیون تومان)
  • اکنون دولت همین ۱۰۰۰ واحد طلا را با دلار ۹۰ هزار تومانی به مردم میفروشد. درآمد دولت از فروش: ۱۰۰۰ واحد طلا * ۹۰,۰۰۰ تومان/دلار = ۹۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان ۹۰( میلیون تومان)

سود خالص دولت از تفاوت نرخ ارز: ۹۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان – ۵۹,۰۰۰,۰۰۰ تومان = ۳۱,۰۰۰,۰۰۰ تومان ۳۱( میلیون تومان)

 

در این مثال ساده، دولت با فروش ۱۰۰۰ واحد طلا، ۳۱ میلیون تومان سود خالص از محل تفاوت نرخ ارز به دست میآورد. اگر حجم طلای وارداتی و فروخته شده توسط دولت بسیار بیشتر باشد، سود حاصل از این تفاوت نرخ ارز میتواند بسیار قابل توجه و در حد میلیاردها یا حتی هزاران میلیارد تومان باشد.

 

۵. سود مضاعف از حباب سکه طلا:

علاوه بر سود حاصل از تفاوت نرخ ارز، دولت میتواند از طریق ایجاد “حباب” در قیمت سکه طلا نیز سود مضاعفی کسب کند. همانطور که در گفتگوها توضیح داده شد، قیمت سکه طلا تنها بر اساس ارزش طلای خالص موجود در آن تعیین نمیشود، بلکه عوامل دیگری مانند هزینه ضرب، تقاضای بازار، و انتظارات تورمی نیز در تعیین قیمت سکه موثر هستند. این عوامل میتوانند باعث ایجاد یک “حباب قیمتی” در سکه طلا شوند، به این معنی که قیمت سکه در بازار، بالاتر از ارزش واقعی طلای موجود در آن باشد.

  • مثال حباب سکه: فرض کنید ارزش طلای خالص موجود در یک سکه طلا، بر اساس قیمت جهانی طلا و نرخ ارز ۹۰ هزار تومانی، برابر با ۱۵ میلیون تومان باشد. اما به دلیل تقاضای بالا و حباب قیمتی، همین سکه در بازار با قیمت ۲۰ میلیون تومان به فروش برسد. در این حالت، ۵ میلیون تومان تفاوت قیمت ۲۰( میلیون تومان – ۱۵ میلیون تومان) به عنوان “حباب سکه” محسوب میشود.

دولت با عرضه سکه طلا به مردم در قیمتهای حبابی، میتواند این حباب قیمتی را نیز به نفع خود تبدیل به سود کند. به عبارت دیگر، دولت نه تنها از تفاوت نرخ ارز سود میبرد، بلکه از حباب ایجاد شده در قیمت سکه نیز بهرهمند میشود. این سود مضاعف، درآمد دولت از کوره پولسوزی طلا را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.

 

۶. دریافت مالیات از معاملات طلا:

آخرین حلقه از زنجیره سودآوری دولت در کوره پولسوزی طلا، دریافت مالیات از معاملات خرید و فروش طلا است. بر اساس قوانین مالیاتی ایران، معاملات طلا مشمول مالیات هستند. هنگامی که مردم طلایی را که از دولت خریداری کردهاند، در آینده به فروش برسانند (به امید کسب سود یا به دلیل نیاز مالی)، ملزم به پرداخت مالیات بر سود حاصل از این معامله خواهند بود. این مالیات نیز به خزانه دولت واریز میشود و به عنوان یک منبع درآمد اضافی برای دولت عمل میکند.

 

۷. چرخه معیوب و زیان مردم:

در نهایت، عملکرد کوره پولسوزی طلا به یک چرخه معیوب منجر میشود که در آن دولت سود میبرد و مردم متضرر میشوند. مردم با خرید طلا در قیمتهای بالا (به دلیل تبلیغات و جو روانی مثبت)، سرمایههای خود را وارد این بازار میکنند. اما در نهایت، به دلیل سیاستهای دولت (مانند افزایش عرضه طلا یا تغییر سیاستهای ارزی)، ممکن است قیمت طلا کاهش یابد و مردم مجبور به فروش طلای خود با ضرر شوند. این ضرر، به نوعی به نفع دولت تمام میشود، زیرا دولت قبلاً سود خود را از تفاوت نرخ ارز، حباب سکه و مالیات کسب کرده است.

به این ترتیب، کوره پولسوزی طلا به یک مکانیزم پیچیده و زیرکانه تبدیل میشود که دولت با استفاده از آن، به طور غیرمستقیم از سرمایههای مردم برای جبران کسری بودجه و تامین منابع مالی خود بهره میبرد. در بخش بعدی، به بررسی پیامدهای این استراتژی و آثار بلندمدت آن بر اقتصاد و جامعه ایران خواهیم پرداخت.

 

بخش :۵ پیامدهای استراتژی کوره پولسوزی طلا – آثار مخرب بر اقتصاد و اعتماد عمومی

استراتژی کوره پولسوزی طلا، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به ظاهر به اهداف دولت در جبران کسری بودجه و تامین منابع مالی کمک کند، اما در بلندمدت، پیامدهای منفی و مخرب متعددی بر اقتصاد و جامعه ایران بر جای خواهد گذاشت. این پیامدها نه تنها ابعاد اقتصادی را در بر میگیرند، بلکه به اعتماد عمومی، ثبات بازارها و توسعه پایدار کشور نیز آسیبهای جدی وارد میکنند. در این بخش، به تفصیل به مهمترین پیامدهای این استراتژی خواهیم پرداخت:

پیامدهای استراتژی کوره پولسوزی طلا

۱. تزلزل اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی:

شاید مهمترین و پایدارترین پیامد منفی کوره پولسوزی طلا، تزلزل اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی دولت و به طور کلی، به نهادهای حاکمیتی باشد. هنگامی که مردم احساس کنند که دولت به جای حمایت از منافع آنها، به دنبال سوءاستفاده از سرمایههایشان است و با دستکاری بازارها، آنها را به دام میاندازد، اعتمادشان به دولت و وعدههای آن به شدت کاهش مییابد.

  • احساس فریبخوردگی و نارضایتی: هنگامی که مردم متوجه شوند که تبلیغات گسترده دولت برای خرید طلا، در واقع بخشی از یک استراتژی کوره پولسوزی بوده و آنها با خرید طلا در اوج قیمتها، متضرر شدهاند، احساس فریبخوردگی و نارضایتی عمیقی خواهند داشت. این احساس، به مرور زمان میتواند به بیاعتمادی گستردهتر به سیاستهای اقتصادی دولت و حتی به نظام حاکمیتی منجر شود.
  • کاهش مشارکت عمومی در برنامههای اقتصادی: بیاعتمادی عمومی، به کاهش مشارکت مردم در برنامهها و سیاستهای اقتصادی دولت منجر میشود. هنگامی که مردم اعتماد خود را به دولت از دست بدهند، تمایل کمتری به همکاری با آن در زمینههای مختلف اقتصادی، از جمله سرمایهگذاریهای مولد، پرداخت مالیات و مشارکت در طرحهای توسعهای خواهند داشت.
  • فرسایش سرمایه اجتماعی: اعتماد عمومی، یکی از مهمترین ارکان سرمایه اجتماعی است. کوره پولسوزی، با تخریب اعتماد مردم به دولت، به فرسایش سرمایه اجتماعی دامن میزند. کاهش سرمایه اجتماعی، نه تنها به مشکلات اقتصادی، بلکه به آسیبهای اجتماعی و فرهنگی گستردهتری نیز منجر میشود و انسجام و همبستگی جامعه را تضعیف میکند.

 

۲. افزایش ریسک سرمایه گذاری و فرار سرمایه:

استراتژی کوره پولسوزی، با ایجاد بیثباتی و عدم اطمینان در بازار طلا و سایر بازارهای مالی، ریسک سرمایهگذاری را در اقتصاد ایران به شدت افزایش میدهد. سرمایهگذاران، چه داخلی و چه خارجی، هنگامی که مشاهده کنند دولت به طور مکرر در بازارها دستکاری میکند و قوانین بازی را به نفع خود تغییر میدهد، تمایل کمتری به سرمایهگذاری در این اقتصاد خواهند داشت.

  • نااطمینانی و بیثباتی بازار: کوره پولسوزی، با ایجاد نوسانات مصنوعی و غیرقابل پیشبینی در بازارها، محیطی نااطمینان و بیثبات برای سرمایهگذاری ایجاد میکند. سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازارهایی سرمایهگذاری کنند که قوانین و مقررات شفاف و قابل پیشبینی داشته باشند و دولت به اصول بازار آزاد و رقابت سالم پایبند باشد.
  • کاهش سرمایهگذاریهای مولد: افزایش ریسک سرمایهگذاری، به کاهش سرمایهگذاریهای مولد در بخشهای تولیدی و صنعتی منجر میشود. سرمایهگذاران، به جای سرمایهگذاری در بخشهای بلندمدت و پرریسک، ترجیح

 

میدهند سرمایههای خود را در بازارهای کوتاهمدت و سوداگرانه به کار گیرند یا حتی سرمایههای خود را به خارج از کشور منتقل کنند.

  • فرار سرمایه و خروج نقدینگی: در شرایط بیثباتی و عدم اطمینان، احتمال فرار سرمایه و خروج نقدینگی از کشور افزایش مییابد. سرمایهگذارانی که نگران از دست رفتن سرمایههای خود در اثر سیاستهای دولت هستند، ترجیح میدهند سرمایههای خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند که از امنیت و ثبات بیشتری برخوردار باشند. فرار سرمایه، به تضعیف بنیه اقتصادی کشور و کاهش توانایی دولت در مقابله با بحرانهای آتی منجر میشود.

 

۳. اختلال در سازوکار بازار و تخصیص غیربهینه منابع:

کوره پولسوزی، با دستکاری مصنوعی بازارها و ایجاد سیگنالهای نادرست به فعالان اقتصادی، به اختلال در سازوکار بازار و تخصیص غیربهینه منابع منجر میشود. بازارها، مکانیسمهای کارآمدی برای تخصیص منابع کمیاب به مصارف بهینه هستند، به شرط آنکه به درستی کار کنند و اطلاعات صحیح و شفاف به فعالان اقتصادی منتقل کنند. اما هنگامی که دولت در بازارها مداخله میکند و قیمتها را به طور مصنوعی دستکاری میکند، این سازوکار مختل میشود و منابع به جای مصارف مولد و سودآور، به بخشهای غیربهینه و سوداگرانه هدایت میشوند.

  • سیگنالهای نادرست به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان: دستکاری قیمتها در بازار طلا (یا هر بازار دیگری)، سیگنالهای نادرستی به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان ارسال میکند. به عنوان مثال، افزایش مصنوعی قیمت طلا، ممکن است تولیدکنندگان را به افزایش تولید طلا تشویق کند، در حالی که تقاضای واقعی برای طلا ممکن است محدود باشد. این تخصیص نادرست منابع، به هدر رفتن سرمایهها و کاهش کارایی اقتصادی منجر میشود.
  • تشویق فعالیتهای سوداگرانه و غیرمولد: کوره پولسوزی، با ایجاد فرصتهای سودآوری سریع و آسان در بازارهای سوداگرانه، فعالیتهای غیرمولد و سوداگرانه را در اقتصاد تشویق میکند. به جای سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و صنعتی که ارزش افزوده واقعی ایجاد میکنند، سرمایهها به سمت بازارهایی هدایت میشوند که سودآوری آنها بیشتر مبتنی بر نوسانات قیمت و سفتهبازی است تا ارزشآفرینی واقعی.
  • تضعیف بخشهای تولیدی و صنعتی: تخصیص غیربهینه منابع و تشویق فعالیتهای سوداگرانه، به تضعیف بخشهای تولیدی و صنعتی اقتصاد منجر میشود. هنگامی که سرمایهها به جای بخشهای مولد، به سمت بازارهای سوداگرانه هدایت شوند، توانایی بخشهای تولیدی و صنعتی برای رشد و توسعه کاهش مییابد و اقتصاد کشور به یک اقتصاد غیرمولد و وابسته به نوسانات بازارهای مالی تبدیل میشود.

 

۴. تشدید تورم در بلندمدت:

اگرچه کوره پولسوزی ممکن است در کوتاهمدت به جبران کسری بودجه دولت کمک کند، اما در بلندمدت، به دلیل افزایش نقدینگی و اختلال در سازوکار بازار، میتواند به تشدید تورم در اقتصاد کشور منجر شود.

  • افزایش پایه پولی و نقدینگی: جبران کسری بودجه از طریق کوره پولسوزی، اغلب به معنای افزایش پایه پولی و نقدینگی در اقتصاد است. هنگامی که دولت با فروش طلا یا سایر داراییها، ریال بیشتری به اقتصاد تزریق میکند، حجم نقدینگی افزایش مییابد و این امر، در بلندمدت به تورم بیشتر دامن میزند.
  • افزایش انتظارات تورمی: سیاستهای کوره پولسوزی، به افزایش انتظارات تورمی در میان مردم منجر میشود. هنگامی که مردم مشاهده کنند دولت به طور مکرر به دستکاری بازارها و سیاستهای تورمزا روی میآورد، انتظار خواهند داشت که تورم در آینده نیز ادامه یابد و این انتظارات، خود به خود به تورم بیشتر دامن میزنند.
  • کاهش ارزش پول ملی: تشدید تورم، به کاهش بیشتر ارزش پول ملی منجر میشود. کاهش ارزش پول ملی، هزینه واردات کالاها و خدمات را افزایش میدهد و دوباره به تورم بیشتر دامن میزند. این یک چرخه معیوب تورمی است که میتواند اقتصاد کشور را به سمت ابرتورم و بحرانهای جدیتر سوق دهد.

 

۵. افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی:

کوره پولسوزی، به طور معمول به افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی در جامعه منجر میشود. در این استراتژی، افرادی که به اطلاعات دسترسی بیشتری دارند، زودتر از دیگران از برنامههای دولت مطلع میشوند و میتوانند از فرصتهای سودآوری ایجاد شده بهرهمند شوند. در مقابل، مردم عادی و کماطلاع، اغلب در انتهای زنجیره قرار میگیرند و در نهایت، متضرر میشوند.

  • سودآوری برای افراد خاص و نزدیک به قدرت: کوره پولسوزی، فرصتهای سودآوری ویژهای برای افراد خاص و نزدیک به قدرت ایجاد میکند. این افراد میتوانند با استفاده از اطلاعات محرمانه و دسترسیهای ویژه، قبل از عموم مردم از سیاستهای دولت مطلع شوند و به موقع وارد بازار شوند و سودهای کلانی به دست آورند.
  • زیان برای مردم عادی و کماطلاع: در مقابل، مردم عادی و کماطلاع، که دسترسی به اطلاعات و منابع کمتری دارند، اغلب در انتهای زنجیره قرار میگیرند و پس از آنکه قیمتها به اوج خود رسید، وارد بازار میشوند و در نهایت، با کاهش قیمتها، متضرر میشوند. این امر، شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی و اجتماعی را در جامعه افزایش میدهد.
  • تضعیف عدالت اجتماعی: افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، به تضعیف عدالت اجتماعی در جامعه منجر میشود. هنگامی که مردم احساس کنند که نظام اقتصادی و سیاسی عادلانه نیست و فرصتهای برابر برای همه وجود ندارد، نارضایتیهای اجتماعی افزایش مییابد و انسجام و همبستگی جامعه تضعیف میشود.

 

۶. آسیب به توسعه پایدار و بلندمدت اقتصاد:

در نهایت، کوره پولسوزی طلا و استراتژیهای مشابه، به آسیب به توسعه پایدار و بلندمدت اقتصاد کشور منجر میشوند. این استراتژیها، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به حل مشکلات فوری کمک کنند، اما در بلندمدت، بنیانهای اقتصاد سالم و پایدار را تضعیف میکنند و مسیر توسعه متوازن و پایدار را ناهموار میسازند.

  • عدم حل ریشهای مشکلات اقتصادی: کوره پولسوزی، تنها یک راهکار موقت و مسکنوار برای مشکلات اقتصادی است و به حل ریشهای و ساختاری مشکلات کمک نمیکند. برای دستیابی به توسعه پایدار، نیاز به اصلاحات بنیادی در ساختار اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار، افزایش بهرهوری و تقویت بخشهای تولیدی و صنعتی است.
  • انحراف از مسیر توسعه متوازن: تمرکز بر بازارهای سوداگرانه و کوتاهمدت، اقتصاد کشور را از مسیر توسعه متوازن و پایدار منحرف میکند. توسعه پایدار، نیازمند توجه همزمان به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است و صرفاًکسب سودهای کوتاهمدت از طریق بازارهای مالی، نمیتواند به توسعه پایدار منجر شود.
  • ایجاد وابستگی به درآمدهای ناپایدار: اتکا به کوره پولسوزی به عنوان یک منبع درآمد برای دولت، وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای ناپایدار و نوسانات بازارهای مالی را افزایش میدهد. برای دستیابی به اقتصاد پایدار و مقاوم، نیاز به تنوعبخشی به منابع درآمدی دولت و کاهش وابستگی به درآمدهای ناپایدار است.

در جمعبندی، استراتژی کوره پولسوزی طلا، با وجود جذابیت ظاهری در کوتاهمدت، دارای پیامدهای منفی و مخربی است که در بلندمدت، اقتصاد و جامعه ایران را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. تزلزل اعتماد عمومی، افزایش ریسک سرمایهگذاری، اختلال در سازوکار بازار، تشدید تورم، افزایش نابرابری و آسیب به توسعه پایدار، تنها بخشی از این پیامدهای منفی هستند. به نظر میرسد که دولت باید به جای اتکا به راهکارهای مسکنوار و پرخطر مانند کوره پولسوزی، به دنبال اصلاحات ساختاری و سیاستهای پایدارتری باشد که به حل ریشهای مشکلات اقتصادی و دستیابی به توسعه پایدار و متوازن منجر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدول محتوا

!Share with your community

آخرین مطالب

پر بازدیدترین‌ها

مقاله‌های مرتبط