تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) به روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی داراییهایی مانند سهام، ارز دیجیتال، کالا و... بر اساس عواملی گفته میشود که از بیرون بر این بازارها تاثیر میگذارند. هر چند تعیین این عوامل به نوع بازار بستگی دارد اما از جمله آنها میتوان به وضعیت مالی شرکتها، شاخصهای اقتصادی، عملکرد صنعت و شرایط کلان اقتصادی اشاره کرد. اهمیت تحلیل بنیادی در بازارهای مالی در این است که به فرد امکان میدهد تا با درک عمیقتری از اصول اقتصادی و مالی، ارزش واقعی داراییها را شناسایی کرده و از روندهای بلندمدت بازار بهرهبرداری کند. در این مقاله از ویفاکس کالج نکات آموزش تحلیل بنیادی(فاندامنتال) را در اختیار شما قرار دادهایم.
مبانی تحلیل بنیادی
مبانی تحلیل بنیادی به مجموعهای از اصول و روشها گفته میشود که هدف آنها ارزیابی ارزش واقعی داراییها در بازارهای مالی مختلف است. این تحلیل بر اساس بررسی و تجزیه و تحلیل عوامل اقتصادی، مالی و اجتماعی استوار است که میتوانند تاثیرات بلندمدت و قوی بر قیمتها و روندهای بازار بگذارند. در تحلیل بنیادی، توجه به متغیرهایی مانند عملکرد مالی شرکتها، وضعیت کلان اقتصادی، سیاستهای دولتی، شاخصهای اقتصادی و حتی شرایط سیاسی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. این رویکرد به سرمایهگذاران کمک میکند تا با شناسایی ارزش ذاتی داراییها، تصمیمات بهتری برای خرید، فروش یا نگهداری داراییها بگیرند. در ادامه نکات مهمی در این زمینه را مرور میکنیم.
آموزش اصول اولیه در تحلیل فاندامنتال
اصول اولیه تحلیل بنیادی به ارزیابی دقیق و همهجانبه عوامل اقتصادی، مالی و اجتماعی تاثیرگذار بر بازارها و داراییها میپردازد. تحلیل بنیادی در این رویکرد بر اطلاعات و دادههای قابلاندازهگیری تاکید دارد و به دنبال شناسایی عوامل موثر بر بازار است.
برخی از اصول اولیه تحلیل بنیادی را با هم مرور میکنیم:
- بررسی وضعیت مالی شرکتها (در بازار سهام): این تحلیل شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها، مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و جریان نقدی است
- تحلیل عرضه و تقاضا: شناسایی عواملی که بر عرضه و تقاضای یک دارایی تاثیر میگذارند، از جمله تحلیل تغییرات جمعیت، تغییرات در رفتار مصرفکننده و نوآوریهای صنعتی
- ارزیابی وضعیت اقتصادی کلی: تحلیلگران بنیادی به بررسی شاخصهای کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، نرخ بیکاری، تورم و رشد اقتصادی میپردازند. (این اصل در تمامی بازارها از جمله سهام، فارکس و ارز دیجیتال قابل استفاده است.)
- بررسی وضعیت پروژهها و تکنولوژیها (در بازار ارز دیجیتال): در بازار ارز دیجیتال، تحلیلگران بنیادی به ارزیابی پروژهها، تیمهای توسعهدهنده، نقشه راه و تکنولوژیهای مورد استفاده در ارزها توجه دارند
- تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی: بررسی تاثیر تغییرات سیاسی، قوانین دولتی، تغییرات مالیاتی و وضعیت اجتماعی بر بازارها و قیمتها (قابل استفاده در تمام بازارها)
- ارزیابی تاثیر سیاستهای پولی و مالی: تحلیل تغییرات در نرخ بهره، سیاستهای پولی بانکهای مرکزی و دیگر ابزارهای مالی که بر ارزش ارزها و سرمایهگذاریها تاثیر میگذارند
- تحلیل تقاضای بینالمللی و نرخ تبادل ارز (در بازار فارکس): تحلیل تغییرات در تقاضا برای ارزهای مختلف و نوسانات نرخ تبادل ارزها بر اساس تصمیمات اقتصادی و سیاسی کشورها
فرضیات اصلی تحلیل بنیادی
اصلیترین پیشفرض در تحلیل فاندامنتال این است که قیمتها در بلندمدت تحت تاثیر عوامل اقتصادی، مالی و اجتماعی هستند. همچنین در مواردی ممکن است در کوتاهمدت، قیمت یک دارایی تحت تاثیر عاملی مانند افزایش تقاضا از ارزش ذاتی آن فاصله بگیرد؛ اما در درازمدت، دوباره قیمت آن به ارزش ذاتی نزدیک خواهد شد.
برای مثال در بازار سهام، فرض کنید یک شرکت تولیدی بزرگ در حال اعلام سود فصلی خود است. تحلیلگر بنیادی با بررسی صورتهای مالی شرکت، میزان درآمد، هزینهها، نسبت سود به زیان و جریان نقدی، ارزیابی میکند که آیا قیمت سهام شرکت نسبت به ارزش واقعی آن کمتر یا بیشتر است. اگر شرکت بهخوبی عمل کرده باشد و در آینده پتانسیل رشد داشته باشد، تحلیلگر پیشبینی میکند که قیمت سهام در بلندمدت افزایش خواهد یافت.
در بازار ارزهای دیجیتال، بهویژه در مورد بیتکوین، تحلیلگران بنیادی به عواملی مانند عرضه و تقاضا، نرخ پذیرش عمومی، قوانین و مقررات دولتی و امنیت شبکه توجه میکنند. فرض کنید یک کشور بزرگ مانند آمریکا قانونی جدید برای پذیرش ارزهای دیجیتال وضع کند. چنین خبری میتواند باعث افزایش تقاضا برای بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال شود و در نتیجه قیمتها بهطور قابلتوجهی بالا برود، چرا که این اقدام نشاندهنده پذیرش و مشروعیت بیشتر ارزهای دیجیتال است.
در بازار فارکس نیز تحلیلگران بنیادی به عواملی مانند نرخ بهره، سیاستهای پولی و اقتصادی کشورهای مختلف توجه میکنند. فرض کنید بانک مرکزی اروپا تصمیم میگیرد نرخ بهره را افزایش دهد تا تورم را کنترل کند. این اقدام میتواند ارزش یورو را در برابر دیگر ارزها مانند دلار آمریکا تقویت کند، زیرا نرخ بهره بالاتر برای سرمایهگذاران جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاری در یورو ایجاد میکند.
توجه داشته باش که داریم کلی صحبت می کنیم و به بازار خاصی (ارز دیجیتال، فارکس، کالا یا سهام) محدود نمی شیم.
بیشتر بخوانبد: ارزش اسمی چیست؟
تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان؛ اصلی پایه در تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان شامل مطالعه و ارزیابی عواملی است که بر وضعیت کلی اقتصاد یک کشور یا منطقه تاثیر میگذارند. این تحلیل شامل بررسی شاخصهای کلان اقتصادی است که به تحلیلگران کمک میکند تا چشماندازی از روندهای اقتصادی و پتانسیل رشد یا رکود بازارها داشته باشند. تحلیل اقتصاد کلان میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا با درک بهتر از وضعیت اقتصادی، تصمیمات آگاهانهتری در بازار مورد نظر خود بگیرند.
بررسی شاخصهای کلان اقتصادی
شاخصهای کلان اقتصادی، ابزارهایی هستند که برای اندازهگیری وضعیت کلی اقتصاد و پیشبینی روندهای آینده استفاده میشوند. این شاخصها شامل اطلاعاتی از عملکرد و سلامت اقتصادی یک کشور، میزان تولید، مصرف و تجارت هستند.
برخی از مهمترین شاخصهای کلان اقتصادی عبارتند از:
- تولید ناخالص داخلی (GDP): اندازهگیری کل ارزش تولید کالاها و خدمات یک کشور در یک دوره زمانی مشخص. رشد GDP معمولا نشاندهنده رشد اقتصادی است
- نرخ بیکاری: درصد جمعیت فعال اقتصادی که قادر به یافتن شغل نیستند. نرخ بیکاری پایین نشاندهنده یک اقتصاد سالم است
- تورم: درصد تغییر در قیمت کالاها و خدمات در طول زمان. تورم بالا میتواند نشاندهنده کاهش ارزش پول و کاهش قدرت خرید باشد
- نرخ بهره: درصد هزینه قرض گرفتن پول از بانکها. تغییر در نرخ بهره میتواند تاثیر زیادی بر هزینههای وامها و تصمیمات سرمایهگذاری داشته باشد
- تراز تجاری: تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور. تراز تجاری مثبت به این معنا میباشد که میزان صادرات یک کشور بیشتر از واردات آن است
- سطح درآمد ملی: نشاندهنده میزان درآمدی است که توسط افراد و شرکتها در یک کشور بهدست میآید و میتواند نشاندهنده رفاه اقتصادی باشد
تاثیر نرخ بهره، تورم و سیاستهای پولی
سه عامل بسیار تعیینکننده در تحلیل بنیادی، شامل نرخ بهره، تورم و سیاستهای پولی هستند. زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، هزینه قرض گرفتن پول بالاتر میرود و این میتواند مصرف و سرمایهگذاری را کاهش دهد که ممکن است منجر به کاهش رشد اقتصادی شود. برعکس، کاهش نرخ بهره میتواند به افزایش وامگیری و تحریک مصرف و سرمایهگذاری منجر شود. بهعنوان مثال، وقتی بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) نرخ بهره را کاهش میدهد، این اقدام میتواند موجب افزایش تقاضا برای سهام و ارزهای دیجیتال شود زیرا سرمایهگذاران بهدنبال بازدهی بیشتر از بازارهای ریسکتر هستند.
تورم بهمعنای افزایش عمومی قیمتها است و میتواند بر بازارها تاثیر منفی بگذارد. در تحلیل بنیادی، تورم بهعنوان شاخصی برای ارزیابی سلامت اقتصادی و ارزش داراییها استفاده میشود. تورم بالا معمولا قدرت خرید را کاهش میدهد و تقاضا برای کالاها و خدمات را کاهش میدهد که باعث افت قیمتها در بازارها میشود. علاوهبراین بانکهای مرکزی برای کنترل تورم ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند که میتواند رشد اقتصادی را کاهش دهد و بر بازارهای مالی تاثیر منفی بگذارد.
سیاستهای پولی نیز شامل تصمیمات بانکهای مرکزی در مورد نرخ بهره، چاپ پول و دیگر ابزارهای پولی هستند که برای کنترل عرضه پول و حفظ ثبات اقتصادی بهکار میروند. برای مثال در بحران مالی 2008، بانکهای مرکزی جهان، سیاستهای پولی انبساطی را اتخاذ کردند که باعث افزایش نقدینگی در بازار و رشد بازار سهام و کالاها شد.
تحلیل صنعت برای تحلیل بنیادی بازار سهام
تحلیل صنعت در تحلیل بنیادی بازار سهام شامل بررسی وضعیت کلی یک صنعت و شناسایی پتانسیلهای رشد آن است. سرمایهگذاران با تحلیل عملکرد صنایع مختلف میتوانند به پیشبینی روندهای آینده و شناسایی صنایع دارای پتانسیل رشد بالا بپردازند. این فرآیند شامل ارزیابی فاکتورهای اقتصادی، بازارهای رقابتی و روندهای جهانی است که تاثیر زیادی بر آینده صنعت مورد نظر خواهند داشت.
بیشتر بخوانبد: ارزش ذاتی سهام
شناسایی صنایع پیشرو
یکی از مهمترین مراحل خرید سهام در بورسها، انتخاب صنعت و شرکتی است که رشد مناسبی را برای ارزش سهام در آینده پیشبینی میکنیم. برای این منظور بسیاری از سرمایهگذاران بهسراغ صنایعی میروند که در زمینه کاری خود بهعنوان صنایع پیشرو شناخته میشوند. این صنایع عموما در شرایط اقتصادی مثبت، بیشترین بازدهی را از خود نشان میدهند. برای شناسایی این صنایع، روشهای مختلفی وجود دارند.
برخی از این روشها عبارتند از:
- بررسی رشد تاریخی و پیشبینی شده صنایع مختلف
- تحلیل نرخ رشد سودآوری شرکتهای فعال در یک زمینه صنعتی خاص
- ارزیابی روندهای جهانی و تغییرات تکنولوژیک در صنایع
- بررسی شرایط بازار و رقابت در بازار
- تحلیل نیازهای مصرفی و تقاضای بازار برای محصولات صنعتی
عوامل تاثیرگذار بر عملکرد یک صنعت خاص
عملکرد هر صنعت به عوامل متعددی بستگی دارد که میتوانند میزان رشد یا رکود آن صنعت را تعیین کنند. برای مثال تعداد رقبا و قدرت چانهزنی شرکتها میتواند تاثیر زیادی بر سودآوری یک صنعت داشته باشد. همچنین تغییر در رفتار مصرفکننده و نیازهای جامعه میتواند تقاضا را در صنایع خاص افزایش یا کاهش دهد. قوانین و سیاستهای دولتی نیز میتوانند بهطور مستقیم بر عملکرد صنایع تاثیر بگذارند.
تحلیل شرکتها برای خرید سهام آنها
در حال حاضر در هر زمینه صنعتی صدها شرکت در حال فعالیت هستند. برای انتخاب یک شرکت از میان آنها برای خرید سهام باید بتوانیم اعتبار و عملکرد شرکتها را اندازهگیری و بررسی کنیم. از راهکارهای موثر در این زمینه میتوان از تحلیلهای مالی، بررسی روند رشد و سودآوری، ارزیابی مزیتهای رقابتی و مدل مدیریت شرکتها نام برد. تحلیل دقیق عملکرد شرکتها همچنین شامل مواردی مانند بررسی صورتهای مالی، قدرت بازاریابی، توان رقابتی و ارزیابی عملکرد مدیران است. برخی از نکات مهم در این زمینه را در بخشهای بعدی ارائه میکنیم.
بررسی مدل کسبوکار
بررسی مدل کسبوکار یک شرکت برای تحلیل و تصمیمگیری در خرید سهام آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. مدل کسبوکار نشاندهنده نحوه عملکرد شرکت، ارزشهای ارائهشده، منابع درآمدی و هزینههای آن میباشد. مدلهای کسبوکار میتوانند در دستههای مختلفی قرار گیرند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدلهای مبتنی بر تولید (Manufacturing): شرکتهایی که منبع درآمدشان تولید کالاهای فیزیکی مانند لوازم یدکی، موبایل، اسباب بازی و... است
- مدلهای مبتنی بر خدمات (Service-based): این شرکتها به ارائه خدمات به مشتریان از طریق بسترهای مختلف میپردازند. این خدمات ممکن است از انواع مانند مشاوره، خدمات آموزشی یا پشتیبانی باشند
- مدلهای پلتفرمی (Platform-based): این شرکتها عموما بهعنوان واسطه عمل کرده و خریداران و فروشندگان را به یکدیگر متصل میکنند؛ مانند بازارهای آنلاین
- مدلهای اشتراکی (Subscription-based): این شرکتها از مشتریان خود هزینه ماهیانه یا سالیانه برای دسترسی به خدمات و محصولات دریافت میکنند
- مدلهای فروش مستقیم (Direct Sales): شرکتهایی که محصولات یا خدمات خود را بدون واسطه به مصرفکنندگان میفروشند
بیشتر بخوانبد: بازار مالی چیست؟ انواع بازارهای مالی
بررسی مزیتهای رقابتی شرکت و تحلیل SWOT برای خرید سهام
مزیت رقابتی به ویژگیهایی گفته میشود که به یک شرکت امکان میدهند تا نسبت به رقبا در بازار عملکرد بهتری داشته باشد. این مزایا میتواند شامل فناوریهای منحصربهفرد، اعتبار بالای برند، دسترسی به منابع خاص یا شبکههای گسترده توزیع باشد. برای خرید سهام، ارزیابی مزیتهای رقابتی یک شرکت میتواند کمک کند تا فهم دقیقی از پایداری و توان رقابتی آن شرکت در برابر تغییرات بازار و شرایط اقتصادی پیدا کنید.
یک روش دیگر برای تحلیل فاندامنتال بازار سهام، استفاده از روش تحلیل SWOT است. در این تحلیل، ابتدا نقاط قوت (Strengths) و ضعفهای (Weaknesses) شرکت شناسایی میشوند. سپس فرصتها (Opportunities) و تهدیدهای (Threats) بیرونی بررسی میشوند که ممکن است ناشی از تغییرات بازار، رقابت، یا تغییرات اقتصادی باشند.
بررسی صورتهای مالی؛ یکی از اقدامات مهم در تحلیل بنیادی بازار سهام
بررسی صورتهای مالی شرکتها یکی از مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی برای خرید سهام است. این صورتها شامل اطلاعات دقیق و معتبر درباره وضعیت مالی شرکت و عملکرد آن در دورههای زمانی مختلف هستند و به سرمایهگذاران کمک میکنند تا تصویری شفاف از سلامت مالی شرکت بهدست آورند.
صورتهای مالی بهویژه در ارزیابی سودآوری، نقدینگی، ساختار سرمایه و پایداری مالی شرکت اهمیت زیادی دارند. با تحلیل دقیق این صورتها، سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات آگاهانهتری در خصوص خرید یا فروش سهام بگیرند.
برخی از انواع صورتهای مالی عبارتند از:
- صورت سود و زیان (Income Statement): این صورت مالی نشاندهنده عملکرد مالی شرکت در یک دوره زمانی مشخص (معمولا سهماهه یا سالانه) است. در آن درآمدها، هزینهها، سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص شرکت ثبت میشوند
- صورت وضعیت مالی (Balance Sheet): این صورت مالی یا ترازنامه، وضعیت مالی شرکت را در یک تاریخ مشخص نشان میدهد. ترازنامه شامل داراییها (داراییهای جاری و غیرجاری)، بدهیها (بدهیهای جاری و بلندمدت) و حقوق صاحبان سهام است. تحلیل این صورت باعث میشود تا سرمایهگذاران بتوانند وضعیت نقدینگی و ساختار مالی شرکت را بررسی کنند
- صورت جریان نقدی (Cash Flow Statement): این صورت جریانهای نقدی ورودی و خروجی شرکت را در یک دوره زمانی مشخص گزارش میدهد. این صورت مالی شامل سه بخش اصلی است: فعالیتهای عملیاتی، سرمایهگذاریها و تامین مالیها
- صورت تغییرات در حقوق صاحبان سهام (Statement of Changes in Equity): این صورت تغییرات در حقوق صاحبان سهام شرکت را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد. اطلاعات موجود در این صورت شامل مواردی مانند سود و زیان انباشته، سود تقسیم نشده، سرمایهگذاریهای جدید و توزیع سود است
نسبتهای مالی و اهمیت آنها در تحلیل بنیادی بازار سهام
نسبتهای مالی ابزارهایی کلیدی در تحلیل فاندامنتال هستند. این نسبتها از مقایسه دادههای مختلف در صورتهای مالی شرکت بهدست میآیند و عاملی مهم در شناسایی نقاط قوت و ضعف مالی شرکت، توانایی در پرداخت بدهیها، سودآوری، و پتانسیل رشد آن بهشمار میآیند. در ادامه برخی از این نسبتها را با هم بررسی میکنیم.
نسبتهای نقدینگی (Liquidity Ratios)
نسبتهای نقدینگی توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود را نشان میدهند.
این نسبتها شامل موارد زیر هستند:
- نسبت جاری (Current Ratio): این نسبت از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری بهدست میآید. نسبت جاری بالاتر از 1 نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت است
- نسبت سریع (Quick Ratio): این نسبت مشابه نسبت جاری است، اما داراییهای غیرنقدی مانند موجودیها را از داراییهای جاری حذف میکند تا قدرت نقدینگی فوری شرکت را بهتر ارزیابی کند. نسبت سریع بالای 1 نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای فوری است
نسبتهای سودآوری (Profitability Ratios)
نسبتهای سودآوری نشاندهنده توانایی شرکت در ایجاد سود از منابع مالی خود هستند.
این نسبتها شامل موارد زیر هستند:
- حاشیه سود خالص (Net Profit Margin): این نسبت از تقسیم سود خالص بر درآمد فروش بهدست میآید و نشاندهنده درصد سود از هر واحد فروش است
- بازده داراییها (Return on Assets - ROA): این نسبت از تقسیم سود خالص بر داراییها بهدست میآید و نشاندهنده کارایی شرکت در استفاده از داراییهای خود برای تولید سود میباشد
- بازده حقوق صاحبان سهام (Return on Equity - ROE): این نسبت از تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام بهدست میآید و نشاندهنده بازدهی سرمایهگذاران در شرکت است
نسبتهای فعالیت (Efficiency Ratios)
نسبتهای فعالیت به ارزیابی کارایی شرکت در استفاده از منابع خود میپردازند.
این نسبتها شامل موارد زیر هستند:
- نسبت گردش موجودیها (Inventory Turnover): این نسبت از تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته بر موجودیهای متوسط بهدست میآید و نشاندهنده سرعت تبدیل موجودیها به فروش است
- نسبت گردش داراییها (Asset Turnover): این نسبت از تقسیم فروش خالص بر مجموع داراییها بهدست میآید و نشاندهنده کارایی شرکت در استفاده از داراییهای خود برای تولید فروش است
بیشتر بخوانبد: تحلیل تکنیکال
نسبتهای بدهی (Leverage Ratios)
نسبتهای بدهی نشاندهنده ساختار مالی و میزان وابستگی شرکت به بدهیها برای تامین مالی هستند.
این نسبتها شامل موارد زیر هستند:
- نسبت بدهی به دارایی (Debt to Asset Ratio): این نسبت از تقسیم کل بدهیها بر کل داراییها بهدست میآید و نشاندهنده درصد داراییهای شرکت است که با بدهی تامین شدهاند
- نسبت پوشش بهره (Interest Coverage Ratio): این نسبت از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر هزینههای بهره بهدست میآید و نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بهره بدهیهای خود است
نسبتهای ارزیابی (Valuation Ratios)
نسبتهای ارزیابی برای تعیین ارزش بازار شرکت نسبت به معیارهای مختلف استفاده میشوند.
این نسبتها شامل موارد زیر هستند:
- نسبت قیمت به درآمد (P/E Ratio): این نسبت از تقسیم قیمت هر سهم بر سود هر سهم (EPS) بهدست میآید و نشاندهنده انتظارات بازار از رشد سودآوری شرکت است
- نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B Ratio): این نسبت از تقسیم قیمت بازار هر سهم بر ارزش دفتری هر سهم بهدست میآید و به ارزیابی نسبت بازار به ارزش واقعی داراییهای شرکت میپردازد