تأثیر روانشناسی بازار را بر معامله گری جدی بگیرید!
روانشناسی بازار را میتوانیم احساسات غالب سرمایهگذاران و معاملهگران در بازارهای مالی معنی کنیم. شاید فعالیت کردن اصولی در بازار مالی را علم بدانید؛ اما درک روانشناختی برای معامله گری موفقیتآمیز بسیار مهم است. حتی آن را میتوانیم همانند سایر متغیرهای اقتصادی بر تصمیمات و روند بازار مؤثر بدانیم. بنابراین، نمیشود اهمیت این معیار مهم را در موفقیت معاملهگران نادیده گرفت! این مطلب ویفاکس کالج شاید فرصت مناسبی باشد تا در مفهوم و اهمیت آن کمی دقیق شوید. ما را تا انتها همراهی کنید!
منظور از روانشناسی بازار چیست؟
آن را باید شناسایی کردن خلق و خوی جمعی و احساسات عموم فعالان بازار بدانیم. احساساتی مانند ترس، طمع، خوشبینی و بدبینی در این مفهوم جای میگیرند. آنها میتوانند بر تصمیمات ترید تأثیر بگذارند و منجر به نوسانات قیمتی شوند. برخی مفاهیم آن را در ادامه میخوانید.
رفتار گلهای (Herd Behavior)
این رفتار را وقتی میبینید که افراد از اکثریت پیروی میکنند. چنانچه بسیاری از سرمایهگذاران در حال خرید سهام خاصی باشند، دیگران ممکن است همین کار را انجام دهند. در چنین شرایطی، قیمت سهام مذکور فارغ از ارزش واقعیش افزایش مییابد.
ترس، حرص و اعتماد بیش از حد؛ از اصول روانشناسی بازار
ترس میتواند انگیزهای برای فروش بیشتر باشد؛ در حالیکه طمع معمولاً خرید بیش از حد را در پی دارد. این احساسات را باید نیروهای قدرتمندی بدانید که میتوانند باعث به وجود آمدن حباب یا افت معامله گری در بازار مالی شوند. گاهی معاملهگران اطمینان کاذبی به دانش یا تواناییشان جهت پیشبینی کردن روندهای بازار پیدا میکنند. چنین وضعیتی میتواند منجر به تصمیمگیریهای مخاطرهآمیز و زیانهای بسیار شود.
خطای لنگر انداختن (Anchoring Effect)
یعنی اینکه بیش از حد به اولین قطعه اطلاعاتی اتکا کنیم که هنگام تصمیمگیری با آنها مواجه میشویم. بهعنوان مثال، فرض کنید که قیمت سهام اخیراً 100 دلار بوده است، سرمایهگذاران ممکن است به آن قیمت لنگر بزنند؛ حتی در صورتی که ارزش سهام تغییر کرده باشد.
سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) در روانشناسی بازار
در این حالت، معاملهگران ممکن است به دنبال اطلاعاتی باشند که باورهای فعلیشان را تأیید کنند و اطلاعاتی متضاد با آنها را نادیده بگیرند. این شرایط میتواند منجر به تصمیمگیری ضعیف شود.
خطای زیانگریزی (Loss Aversion)
از نظر روانی، سختی از دست دادن پول بیش از لذت به دست آوردن همان مقدار آن است. این خطا میتواند باعث شود تا معاملهگران برای مدتی طولانی در پوزیشنهای از دست رفته باقی بمانند و امیدوار به بازگشت به روزهای بهتر بمانند. در نتیجه، عملاً میتواند قدرت تشخیص و تصمیمگیری درباره گزینههای جدید ترید را از فرد بگیرد.
اهمیت روانشناسی بازار در معامله گری
شاید قدرت نیروهای روانشناختی بیش از حد تصورتان باشد؛ آنها میتوانند ایدهآلهای ذهنی معاملهگرها را تغییر دهند و از واقعیتها غافلشان کنند. در ادامه به دلایل اهمیت آن در فعالیتهای بازار مالی اشاره میکنیم.
پیشبینی کردن روندهای بازار
معاملهگران با کمک گرفتن از اصول روانشناسی بازار میتوانند روندهای آن را پیشبینی کنند. بهعنوان مثال، خوشبینی عمومی زیاد ممکن است نشانه روند صعودی بازار در آینده باشد؛ در حالیکه ترس فراگیر را میتوانیم نمایانگر بازار نزولی بدانیم.
مدیریت ریسک
شناختن محرکهای احساسی که منجر به تصمیماتی ضعیف میشوند، میتواند به معاملهگران کمک کند تا ریسکها را بهتر مدیریت کنند. آنها با آگاهی یافتن از سوگیریهای روانیشان، میتوانند تصمیمات منطقیتری بگیرند و از زیانهای بسیار جلوگیری کنند.
زمانبندی بازار
روانشناسی بازار میتواند به شناسایی کردن زمان مناسب جهت ورود به یک معامله یا خروج از آن کمک کند. مثلاً در فروش وحشتزده (Panic Sell)، وقتی افراد زیادی سهامشان را به دلیل ترس میفروشند، میتوانید با خریدن سهامهای ارزشمند به سود برسید؛ چرا که قیمت سهام به دلیل ترس پایین آمده اما ارزش واقعیش ثابت مانده است. از سوی دیگر، در زمانهای خوشبینی بیش از حد باید تصمیم به فروش بگیرید؛ چرا که همه در حال خرید هستند و قیمتها بیش از میزان واقعی افزایش یافتهاند. در این شرایط، فروش سهام میتواند کمکتان کند تا سودتان را قبل از ترکیدن حباب قیمتی، قطعی کنید.
تدوین کردن راهبردهای معاملاتی
استفاده از تحلیلهای روانشناختی برای تدوین کردن راهبردهای معامله گری میتواند آنها را اثربخشتر کند. بهطور مثال، راهبردهای معکوس یا خلاف جهت بازار (Contrarian Investment Strategies) هنگامی سودآور هستند که احساسات جمعی باعث دور شدن قیمتها از ارزشهای واقعیشان شوند. به عبارت دیگر، وقتی اکثر مردم در حال خرید هستند و قیمتها بیش از حد واقعی بالا میروند، میتوانید با فروش سود کسب کنید. از طرفی، وقتی همه در حال فروش و در شرایط ترس هستند و قیمتها پایین میآید، میتوانید با خریدن سهامهایی سود ببرید که ارزش واقعی دارند؛ یعنی بهرهبرداری کردن از اشتباههای جمعی.
نمونههایی از تأثیر روانشناسی بازار
نمونههای واقعی زیر کمکتان میکنند تا تأثیر این مفهوم را بهتر درک کنید.
حباب دات-كام (Dot-Com Bubble)
اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 میلادی رشد و سقوط سریع سهام فناوری بر اثر خوشبینی و طمع بیش از حد رخ داد. در این دوران، سرمایهگذاران معتقد بودند که شرکتهای اینترنتی اقتصاد را متحول خواهند کرد و منجر به سرمایه گذاریهای عظیمی خواهند شد. اما وقتی مشخص شد که بسیاری از آنها سودآور نیستند، ترس حاکم شد و بازار مالی آن سقوط کرد.
بحران مالی سال 2008 میلادی
اعتماد بیش از حد به بازار مسکن منجر به وامدهی و روشهای سرمایه گذاری پرخطر شد. وقتی حباب مسکن ترکید، ترس و وحشت فروش باعث رکود شدیدی در بازار شد. در نتیجه، محاسبات اکثر فعالان بازار درباره رفتار آن درست از آب در نیامدند!
بیتکوین و رمزارزها
ظهور رمزارزها تا حد زیادی تحت تأثیر روانشناسی بازار قرار گرفته است. افزایش سریع قیمتهای آنها غالباً ناشی از سفتهبازی و طمع بوده است. در نتیجه، ترس و عدم اطمینان درباره اقدامات نظارتی و پایداری رمزارزها باعث کاهش شدیدی در بازار آنها شد.
سخن پایانی
روانشناسی بازار نقش مهمی در معامله گری دارد. احساسات روندهای بازار را هدایت میکنند و بر تصمیمات تجاری تأثیر میگذارند. لذا معاملهگران با درک و مدیریت کردن روانشناسی بازار، میتوانند شانس موفقیتشان را در آن افزایش دهند. این کار شناخت سوگیریهای رایج روانشناختی، تدوین و پایبندی به برنامه تجاری، حفظ نظم و آموزش مداوم را میطلبد. با ترکیب کردن دیدگاههای روانشناختی با تحلیلهای فنی و بنیادین، میتوانید پیچیدگیهای بازارهای مالی را بهتر تحلیل کنید و به اهداف تجاریتان برسید. با ViFox College نیروهای روانشناختی بازار را به خدمت بگیرید!
بخوانید: شرکت سرمایه گذاری ایکس اینوستیا